فضولی های زینب خانوم
سلام
زینب خانوم این روزا فضول تر از همیشه شده و کارا ی زیادی انجام میده....
بقیه در ادامه مطلب
مثلا به زبون خودش (طوری که هیچکس متوجه نمیشه)یه جملاتی رو می گه و اگه حرفاشو نفهمی عصبانی هم میشه
چند وقتیه که میره تو آشپز خونه و تمام وسایل رو از تو کابینت ها میاره بیرون بعد مامانش (آبجی من)باید بره همه اونا رو جمع کنه
تعجب می کنم بر خلاف بعضی از بچه ها از تاریکی هم نمی ترسهیه شب وقتی مامانی زینب رو خوابوند و بعد همه خوابیدند زینب خانم بیدار میشه و تو همون تاریکی میره دور خونه می چرخه و بازی میکنه
تازگیا محل بازی خانم خانما شده زیر میز نهار خوری جالب نیست؟؟؟؟؟؟؟
کلمه "بابا"رو کامل میگه ولی "مامان"رو می خواد بگه میگه"ماما"
راستی از همه مهمتر اینکه بهش یاد دادم بگه خاله اما میگه "کاله"اما خوب همین که اولین بار بهم گفت کاله از خوشحالی می خواستم بال در بیارم
در آخر اینکه ابوالفضل هم امسال کلاس اوله دبستان هست و داره کم کم حروف الفبا رو یاد می گیره وقتی مامانش باهاش تمرین می کنه مثلا میگه بنویس آب زینب هم میگه آب .
راستی: