زینبزینب، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره

ღخاطرات من و آبجی جونمــــღ

فضولی های زینب خانوم

1391/8/5 8:05
نویسنده : خاله جون
604 بازدید
اشتراک گذاری

سلام زیبا

زینب خانوم این روزا فضول تر از همیشه شده و کارا ی زیادی انجام میده....

بقیه در ادامه مطلب

 

مثلا به زبون خودش (طوری که هیچکس متوجه نمیشه)یه جملاتی رو می گه و اگه حرفاشو نفهمی عصبانی هم میشهعصبانی

چند وقتیه که میره تو آشپز خونه و تمام  وسایل رو از تو کابینت ها میاره بیرون بعد مامانش (آبجی من)باید بره همه اونا رو جمع کنهکلافه

تعجب می کنم بر خلاف بعضی از بچه ها از تاریکی هم نمی ترسهتعجبیه شب وقتی مامانی زینب رو خوابوند و بعد همه خوابیدند زینب خانم بیدار میشه و تو همون تاریکی میره دور خونه می چرخه و بازی میکنهتعجب

تازگیا محل بازی خانم خانما شده زیر میز نهار خوری جالب نیست؟؟؟؟؟؟؟تعجب

کلمه "بابا"رو کامل میگه ولی "مامان"رو می خواد بگه  میگه"ماما"چشمک

راستی از همه مهمتر اینکه بهش یاد دادم بگه خاله اما میگه "کاله"اما خوب همین که اولین بار بهم گفت کاله از خوشحالی می خواستم بال در بیارمقلب

در آخر اینکه ابوالفضل هم امسال کلاس اوله دبستان هست و داره کم کم حروف الفبا رو یاد می گیره وقتی مامانش باهاش تمرین می کنه مثلا میگه بنویس آب زینب هم میگه آب .

راستی:

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

یاس
6 آبان 91 0:39
ای وروجک بلا.جونم عزیزم. تبریک به ابوالفضل نازم
مامان زهرا
10 آبان 91 6:13
خوش به حال این دو تا وروجک به خاطر همچین خاله مهربونی
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
10 آبان 91 13:32
در آوردن وسایل کابینت کار همه بچه هاس. من هم از ترس آرتین دستگیره ها رو به همدیگه بستم بوسیله پارچه
مریم مامان سلما
17 آبان 91 2:03
سلام خاله مهربون من کاملا خواهر شما رو درک میکنم تازه باید بگم این دخترا هر چی بزرگ تر میشن فضول تر هم میشن